خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد یکی از مکان های تفریحی تهران

خانه موزه‌ سیمین دانشور و جلال آل احمد، مکان زندگی این دو نویسنده‌ بزرگ معاصر بود. این خانه را جلال در فاصله سال‌های ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ طراحی کرد و در منطقه‌ تجریش تهران ساخت؛ درست زمانی که همسرش برای گذراندن دوره‌ تحصیلی به آمریکا رفته بود.

شهرداری، خانه مذکور را از وراث سیمین و جلال خریداری و در سال ۱۳۹۷ مصادف با روز تولد سیمین، به‌عنوان خانه موزه‌ این زوج نویسنده افتتاح کرد. امروزه به‌عنوان یکی از دیدنی های تهران، امکان بازدید از این مکان وجود دارد.

خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد؛ خانه‌ای با تار و پود عشق

خانه موزه سیمین و جلال

منبع عکس: خبرگزاری میزان (علی شیربند)

«وقتی فکر می‌کنم که تو داری برای استقرار خودمان تلاش می‌کنی و خانه می‌سازی، هم دلم می‌گیرد و هم دلم از لذت آب می‌شود… خانه‌ای که تو می‌سازی هر خشتش با عشق روی خشت دیگر گذاشته می‌شود و برای من از هر قصری مجلل‌تر است و می‌دانم که این عشق، روح خانه خواهد بود و در خانه پراکنده خواهد شد…»

در محله‌ ‌تجریش تهران در کوچه‌ای بن‌بست با نام ارض، می‌توان سراغی از خانه‌ عشق سیمین و جلال گرفت. خانه‌ای که خشت بر خشت و تاروپودش را جلال، با عشق به سیمین بنا کرد و سیمین آن را از هر قصری بیشتر دوست داشت. در سال‌های ۱۳۳۱ – ۱۳۳۲، وقتی که سیمین برای ادامه‌ تحصیل به دانشگاه استنفورد آمریکا رفته بود، جلال طرح خانه را ریخت و آجر به آجر آن را با پنج هزار تومان روی هم نهاد تا نه‌تنها خانه‌ آرامش خودشان باشد، بلکه پاتوق بزرگان ادب این سرزمین مثل نیما یوشیج، احمد شاملو و محل آمدوشد سیاست‌مدارانی چون آیت‌الله طالقانی و امام موسی صدر باشد؛ این خانه، هسته شکل‌گیری کانون نویسندگان نیز به شمار می‌رود؛ بعد از آن که جلال و دوستانش از انجمن نویسندگان جدا شدند، جلسه‌های کانون را در این مکان برپا می‌کردند.

خانه موزه سیمین و جلال

منبع عکس: خبرگزاری ایرنا (نازنین کاظمی نوا)

از در که وارد شوید، سیمین را می‌بینید که روی صندلی‌ای در ایوان نشسته و چشم دوخته است به حوض آبی‌رنگ وسط حیاط. شاید هم چشم‌انتظار جلال باشد، چه کسی می‌داند؟ هنگام ورود به خانه، گویی جلال و سیمین به استقبالتان می‌آیند، مثل آن روزهایی که مهمانانشان را به گرمی پذیرا بودند. اسباب و وسایل و یادگاری‌های جلال و سیمین همچنان باقی مانده‌اند. در اتاق سیمین، او را مشغول نوشتن سووشون می‌بینید و جلال که پشت میزش در حال نوشتن مدیر مدرسه است. خانه جلال و سیمین را به یادشان همان طور باقی گذاشته‌اند، از کتاب‌ها گرفته تا وسایل اتاق‌ها، آشپزخانه و…

یکی از باارزش‌ترین یادگاری‌های خانه، حلقه‌های ازدواج این دو عاشق است که ویکتوریا دانشور، خواهرزاده‌ سیمین، به‌همراه کارت ملی وی اهدا کرده است. بعد از مرگ جلال در سال ۱۳۴۸، سیمین همچنان در این خانه زندگی کرد و سرانجام ستاره‌ یادگار جلال در سال ۱۳۹۰ برای همیشه خاموش شد.

منبع عکس: خبرگزاری میزان، موج و قدس آنلاین

خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد کجاست؟

خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد در منطقه تجریش قرار دارد. برای رفتن به این خانه می‌توانید در ایستگاه مترو تجریش پیاده شده و تاکسی‌های دزاشیب را سوار شوید.

 

  • نشانی: تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه‌ رهبری، کوچه‌ پسندیده، بن‌بست ارض، پلاک یک (مشاهده روی نقشه)

 

از خانه تا خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد

خانه موزه سیمین و جلال

منبع عکس: خبرگزاری میزان (علی شیربند)

شهرداری تهران در سال ۱۳۹۳، خانه‌ سیمین و جلال را خریداری کرد و بعد از سال‌ها بحث پیرامون مالکیت آن، سرانجام این خانه – موزه در زادروز سیمین مصادف با هشت اردیبهشت ۱۳۹۷ افتتاح شد. مرمت و بازسازی این مکان که برعهده سازمان توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران بود، با کمترین دخل‌وتصرف و در جهت استحکام‌بخشی بنا انجام شد. این خانه امروزه جزو آثار ملی کشور به حساب می‌آید که در سال ۱۳۸۳ در فهرست میراث ملی به ثبت رسید.

منبع عکس: iichs.ir، خبرگزاری قدس آنلاین و میزان

بلیط و ساعات بازدید خانه موزه سیمین دانشور و جلال آل احمد

خانه موزه سیمین و جلال

منبع عکس: خبرگزاری ایرنا (نازنین کاظمی نوا)

    • ساعات بازید: روزهای یکشنبه تا جمعه از ۹ صبح تا ۱۷ عصر (پیش از مراجعه حضوری تماس بگیرید)
    • روز تعطیل: شنبه‌ها
    • هزینه بلیط (در سال ۱۳۹۹): برای بازدیدکنندگان داخلی: ۳۶۰۰ هزار تومان؛ برای بازدیدکنندگان خارجی: ۱۲ هزار تومان؛ برای دانشجویان، دانش‌آموزان و خبرنگاران: ۱۸۰۰ تومان.

 

سیمین و جلال؛ نویسندگان عاشق

جلال آل احمد

منبع عکس: خبرگزاری میزان (علی شیربند)

احمد نمرده و هنوز زنده است…

سمین دانشور، جزیره‌ سرگردانی

جلال آل احمد یکی از نویسندگان بزرگ معاصر است. دید و بازدید، زن زیادی، نون و القلم، مدیر مدرسه، سرگذشت کندوها و غرب‌زدگی، از جمله آثار او هستند. وی در مورد خود و دوران تحصیلش گفته است:

دارالفنون هم‌ کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار ساعت‌سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم‌فروشی و از این قبیل و شب‌ها درس. با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه؛ وردست جواد، یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه‌ وجودم…

جلال در سال ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد و یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر بود که افرادی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از وی تأثیر گرفته‌اند.

سیمین؛ آفریننده‌ سووشون

سیمین دانشور

منبع عکس: خبرگزاری موج (محسن ابوالقاسم)

«… و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانشیار رشته‌ زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم که اگر او نبود چه ‌بسا خزعبلات که به این قلم درآمده بود. (و مگر درنیامده؟) از ۱۳۲۹ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد…» این بخشی از توصیفی است که جلال از همسر و یار زندگی‌اش سیمین کرده است.

سیمین دانشور در سال ۱۳۰۰ در شهر شاعران ایران، شیراز، به دنیا آمد. نویسنده‌ای که همه، وی را با اثر معروفش سووشون می‌شناسند. او در بخشی از  سووشون می‌نویسد:

کاش دنیا دست زن‌ها بود. زن‌ها که زاییده‌اند یعنی خلق کرده‌اند و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ‌وقت عملاً خالق نبوده‌اند، آن‌قدر خود را به آب‌وآتش می‌زنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زن‌ها بود، جنگ کجا بود؟…»

به کی سلام کنم؟، جزیره‌ سرگردانی، آتش خاموش، کوه سرگردان و غروب جلال، از جمله آثار دانشور به شمار می‌روند که نخستین نویسنده‌ زن ایرانی است.

موزه سیمین و جلال

منبع عکس: خبرگزاری قدس آنلاین

سیمین و جلال در سال ۱۳۲۹ با هم ازدواج کردند. سفری که جلال به شیراز داشت، موجب آشنایی آن‌ها و سرانجام ازدواج شد. جلال داستان آشنایی و ازدواج را این‌گونه تعریف می‌کند:

راه افتادم سمت شیراز برای گرفتن قسط اول حق‌الزحمه قمارباز داستایوفسکی، از آقای معرفت نامی که به‌واسطه ابراهیم گلستان با او آشنا شده بودم… توی ماشین که از گاراژ اتو عدل راه افتاده بود با سیمین آشنا شدم. آمدن سیمین به زندگی‌ام، تکانه‌ای بود که تا مدت‌ها مرا و خانواده را لرزانید.

هیچ‌کس از اهل خانه، تمایلی به ازدواج من با سیمین نداشت؛ به‌خصوص پدر که تصور داشتن یک عروس مشکوفه، دیوانه‌اش می‌کرد. خودم هم‌ فکر نمی‌کردم روزی می‌رسد من با خواهرزاده یک درباری، پیمان زناشویی ببندم. سیمین، دخترخواهر سردار فاخر حکمت از نزدیکان محمدرضا شاه بود که تا آستانه نخست‌وزیری مملکت پیش رفته بود بنابراین من با سیمین تفاوت‌های اساسی داشتیم؛ هم در رگ‌وریشه، هم در خاستگاه و فرهنگ؛ اما چه می‌شود کرد با دلی که او را جدا می‌خواست؟